تخته سیاه
چند سال پیش که مانی رهنما ، البوم " تموم شد ترانه" را به بازار فرستاد ، مشتاقانه ان را خریدم . ان چنان از این البوم لذت می بردم که ان گاه که " بابک بیات " به دیار باقی شتافت ، به یاد او و تمام اثار جاودانه اش یادداشتی را با استفاده از نام این البوم نوشتم . البوم " دو نیمه رویا " حمید حامی هم این چنین بود . این دو البوم سرنوشت مشابهی یافتند که هر دو را دوستی برای شنیدن به امانت گرفت و ... دیگر به نزد من بازنگشتند!!
از چند وقت پیش به انتظار " فقط نگاه می کنم " ، البوم جدید حامی بودم . هفته پیش به پاتوقی قدیمی در میدان ولیعصر رفتم و پس از گپی نسبتا طولانی با صاحب مغازه که از رهنما و حامی شروع شد و به ارسطو و سید حسین نصر و ایزایا برلین رسید ، البوم جدید حامی و قبلی رهنما را خریدم . با این توضیح که " دو نیمه رویا " را نداشت و دوباره خریدنش به بعد ها موکول شد ، لابد . دیروز هر دو البوم را Rip کردم وبه پایشان نشستم . در گوشه ای اما ، حامی سروده و خوانده :
« ... با من باش ، با من بیا و بمان ، که من ، بدون " تو"
به روزگار ، تلخ ، سرد ، اندوه وار ،
فقط نگاه می کنم ... »
و من این همه را نوشتم ، تا " تو" را دعوت کنم ، دوباره ...